آخر در دشت غربت بی دستانت آرام می میرم و آنقدر می نویسم که بدانی می دانم شانه هایم را برای گریه کردن دوست نداشتی و آنقدر می گویم که بدانی خاموشی مهلک جانم را در آغوش گرفته وآنقدر فریاد می زنم که بدانی بی دستان گرمت در این شهر پر تشویر گم می شوم و به دشتی غریب باز بی دستان گرمت می کوچم تا آرام آرام بمیرم..............
شانه هاي من براي روزيست كه از همه بريده باشي و كسي شانه اي برايت نداشته باشد و به من برسي ان زمان زمانيست كه از فرط خستگي حتي اگر بخواهي هم نتواني از من دور شوي
سایت شما واقعا خوب بود تمایل دارید به تبادل لینک با هم اگر صلاح دیدید بعد از دیدن وبلاگ من در نظرات من بنوسید تا شما را لینک کنم افتخار ماست با شما تبادل لینک کنیم با تشکر
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
توهمات
و آدرس
2fan3.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.